مجید شاکری کارشناس اقتصادی در نشست مرکز توسعه و آیندهنگری سازمان برنامه و بودجه کشور با بیان اینکه نرخ ارز در ایران همان قدر که تحت تاثیر نقدینگی است تحت تاثیر رابطه مبادلهای نیز هست، گفت: در دهه 80 میلادی وقتی نوسانات نرخ ارز در دنیا زیاد بود، از قاعده ترینر استفاده میشد. در این حالت اجزای ارز براساس نوع کنش بازیگران بازار تحلیل میکند. بازار ارز در یک کشور تشکیل نمیشود اگر دو جور معاملهگر وجود نداشته باشد. یکی فردی که در طرفین تراز نامه خود ریسک را صفر میکند و نفر دوم فرد سفته بازی که بر روی یک هدف بلند مدت نرخ ارز ملی داشته باشد است.
بدون دخالت بانک مرکزی اساسا بازار ارز شکل نخواهد گرفت
وی اظهار کرد: در کشورهایی که ارز جهانروا ندارند اگر بانک مرکزی نقش سفتهباز را بازی نکند عملا بازار تشکیل نمیشود و نرخ ارز نوسانات بسیار بالایی را تجربه میکند. برای این کشور ها خط زدن نرخ ارز فیکس کار راحتی نیست. در یک کشور در حال توسعه که مسئله تورم دارد نیاز مند سیاست پولی مستقل هستیم. حتی در سال 1353 مشاجرات زیادی در بانک مرکزی وجود داشت که شما وقتی در حال باز کردن حساب سرمایهگذاری هستید، سیاستگذاری پولی را از دست خواهید داد. اساسا فروپاشی ساختار پولی ایران در برنامه پنجم عمرانی به همین دلیل بود.
شاکری با بیان اینکه امروز به دلیل تحریم فشار بر روی درآمدهای نفتی و سایر درآمدها در رابطه مالی به شدت تحت تضعیف است، گفت: این بدین معنا است که حتی اگر رشد نقدینگی از اعداد فعلی(قبل کنترل ترازنامه) به صورت بلند مدت کاهش یابد، نرخ تورم به نرخ تورم دهه 80 باز نخواهد گشت چرا که رابطه مبادله به شدت تضعیف شده است.
وی تاکید کرد: کنترل ترازنامه کشیدن ترمز دستی در سرعت 200 کیلو متر است با این وجود اگر این کار را کنیم باز هم به تورم 25 درصد پایدار نیز با نخواهیم گشت. بنابراین ضمن اینکه در حال کار بر روی ترازنامه هستیم، در مورد بازار ارز نیز باید اقدام کنیم.
چرا واردات خودرو از منظر سیاستگذار ارزی توجیه پذیر خواهد شد؟
وی ادامه داد: اولا باید درآمدهای ارزی را افزایش دهیم. روزی واردات را با 80 میلیارد دلار میچرخاندیم اما امروز این رقم به 40 میلیارد دلار رسیده است. از دید سیاست ارزی ممنوعیت واردات خودرو و موارد مشابه قابل دفاع است. البته تا جایی که نیاز ارزی مصرف سوخت و واردات آن و واردات قطعات مونتاژ کاری بیش از رقم مورد نیاز واردات نشود.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه امروز شاهد هستیم که این تهدید وجود دارد، گفت: در زمان ممنوعیت باید به برنامه توسعه صنعتی فکر میکردیم تا امروز که نیاز به واردات در حال توجیه پذیر شدن است، چه برنامهای داریم؟ اما این اتفاق رخ نداد. در هر صورت ما نیاز غیرقابل انکاری به رشد درآمد ارزی داریم و این موضوع الزاما ربطی به برجام ندارد.
اساسا دغدغه تیم مذاکره کننده ایران رفع تحریم است اما این صحیح نیست چرا که رفع تحریم الزاما منجر به نفع اقتصادی نمیشود. هدف گذاری باید بازگشت انتفاع ایران باشد که یک شکل متفاوت از مذاکره را ایجاد میکند. مذاکرهای که منجر به نتیجه سنجش پذیر نشود مورد نظر نیست.
وی با بیان اینکه نکته دوم این است که در سال 1401 با وجود افزایش شدید درآمدهای نفتی شاهد افزایش قیمت ارز بودیم، گفت: تلاش برای تثبیت سبب شد تا در تابستان 1401، سامانه نیما در ارز قرق شود. اما در آذر ماه تقاضا 6 برابر شده بود. باید درک کنیم که بازار ما یک بازار حساس به مناسبات تحریمی است. بانک مرکزی به جای آنکه در شرایط مناسب ذخیره جمع کند گاها عرضه را بیشتر میکند تا قیمت را پایینتر بیاورد. ساختاری نداریم که ناترازی ها را به صورت پیشبینی شده تعدیل کند. بنابراین در مقابل اتفاقات فصلی دست ما بالا است.
شاکری در خصوص کنترل بانک مرکزی بر بازار ارز گفت: نکته بعدی که وجود دارد این است که آیا بانک مرکزی هیچ نوع کنترلی بر بازار ارز دارد که بتواند یک نرخ را نارگت کند؟ همه روئسای بانک مرکزی از آنها صحبت میکنیم ابتدا عملکرد خود را در نگهداشتن نرخ ارز در یک کریدور نشان دادند. نرخ را خودشان تعیین میکنند. در کشور خوشحال هستیم با یک اتفاق خارجی قیمت کاهش پیدا کرده اما این بانک مرکزی است که باید تعیین کننده نرخ باشد. این یعنی سیاستگذار ارزی در بازار وجود ندارد.
وی افزود: بانک مرکزی همچنان در حال تلاش است اما بازار در اختیار بانک مرکزی نیست. گفته میشود با نابودی بازار غیر رسمی بازار از بین خواهد رفت. اما عملا امکان کنترل بازار غیر رسمی وجود ندارد ضمن اینکه کل بازار ارز غیر رسمی است. در سامانه های ارزی صرفا ثبت میشود که ارزی جابهجا شده است اما بانک مرکزی اطلاعی از مبادلههای خارج از آن ندارد. باید بانک مرکزی بتواند کل ارز صادراتی را دریافت کند و خودش تخصیص دهد. این کار با حکمرانی ریال شدنی نیست. چرا که مبادلات و کسری ها از طریق لیر یا درهم انجام میشود.
در نتیجه باید به دنبال تثبیت حدود نرخ رشد باشیم. در حال حاضر نیز در مرحله پیش از تثبیت هستیم و باید ابتدا بازار را در اختیار بگیریم. میزان نظارت بر ارز نفتی نسبی، بر پتروشیمی نسبیتر و بر ارزهای صادرات بسیار پایین است. در ساختار تراستی محور امکان سیاستگذاری وجود ندارد. مسئله این است که آیا تراستی در زمان مورد نیاز شما در بازار تزریق خواهد کرد؟ یا یک هفته این کار را به تاخیر میاندازد؟
این کارشناس اقتصادی اظهار کرد: تنها راهکار ساختار رسمی است اما این موضوع الزاما به معنای بستن با آمریکایی ها نیست. اگر عملا امنیت نفت خلیج فارس را به چین میدهیم در مقابل چه چیزی میگیریم؟ آیا چینی ها میتوانند ساختار انتقال ارزی رسمی برای ما فراهم کنند، بله. آیا برای آنها هزینه دارد؟ بله هزینههای کنترل شده میتواند داشته باشد. آیا تا کنون درخواست این کار را دادهایم؟ خیر. باید به سمت سیستم رسمی حرکت کنیم.
این مسیری است که بانک مرکزی نیز در آن حرکت کرده اما نیاز به پشتیبانی سیاسی نیاز دارد. آیا دولت میداند که موضوع شماره یک ارز است و بدون کنترل و نظم دادن به تراستیها نمیتوان ارز را کنترل کرد؟ بحث دیگر ما گسترده کردن منابع واردات کالای اساسی است. تقریبا کل حجم واردات کالای اساسی از طریق کارگیل که آمریکایی است انجام میشود. این یک ابزار سیاسی برای تغییر رفتار شما است.
وی گفت: در اقتصاد ایران برای بازگرداند ثبات و ممکن کردن برنامه توسعه صنعتی و بازگشت به تورمهای بلند مدت نیاز داریم تا ساختار ارزی را تغییر دهیم. باید سیستم را از تراستی محور تغییر دهیم و مصارف را کنترل کنیم. به آینده امیدوار هستیم اما زمان بسیار کوتاهی داریم.
ساختاری که امکان رصد جریان ارزی را داشته باشد به بانک مرکزی کمک خواهد کرد
مهدی دارابی پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس با بیان اینکه روند کاهش ارزش پول ملی در تیم قرن اخیر را شاهد بودیم، گفت: دومین نکته تغییر قیمتهای نسبی است که عموما ناشی از ارزهای ورودی نفت بوده است. سومین نکنه نیز نوسانات ارزی است.
وی افزود: در حوزه ارزی ما بازار را به شدت به ارز نفتی وابسته کردیم. همچنین هیچ وقت یک بازار کارا و دارای ابزارهای مختلف را ایجاد نکردیم. در کنار این دو مورد مسئله عدم دسترسی مستقیم به نظام متعارف بینالمللی و عدم پیشبینی پذیری و تشدید ناترازی موازنه نیز وجود دارد. اگر بتوانیم از ساختارهای مالی که بینالمللی نیستند اما امکان رصد جریانات ارزی در آن وجود دارد استفاده کنیم این مسئله قطعا به بانک مرکزی کمک خواهد کرد.
وقتی قیمت نفت در کشورهای صادرکننده نفتی که در مزیت نسبی در جهان هستند، تغییر میکند، قیمت در جهان تحت تاثیر قرار میگیرد. تغییر قیمت نفت به صورت دائمی بوده است. به همین دلیل نسبت نقدینگی به شاخص قیمت افزایش داشته است. تغییر دائمی قیمت نفت سبب شده تا مزیت کشورهای نفتی خود را در سطح قیمتها نشان دهد.
این پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس با بیان اینکه رانت نفت(اختلاف قیمت تمام شده و فروش نفت) در دورههایی 50 درصد درصد تولید ناخالص داخلی کشور بوده است. در سال 89 نرخ ارز غیر رسمی پایینتر از نرخ ارز ppp بوده است و این نشان دهنده قدرت ارز نفتی است. در این بازه زمانی نرخ ارز غیر رسمی حدود نصف قیمت ارز ppp بوده است.